تاریخچه استاندارد طلا در آمریکا

  • 2022-10-14

تورم، افسردگی، نوآوری، شکوفایی انسان - سیستم پولی ایالات متحده برای قرن ها در هر یک از این مسائل نقش اساسی داشته است. اما پول مدرن از کجا آمده است؟این چگونه آینده را آگاه می کند؟

ایجاد یک امپراتوری اقتصادی

پیشرفت بشر به دنبال ظهور و سقوط امپراتوری های بزرگ است. در مصر باستان، امپراتوری روم، امپراتوری بزرگ بریتانیا، و هر تمدن قدرتمندی که در بین آنها وجود داشت، اقتصاد نقشی حیاتی در حفظ قدرت داشت.

ایالات متحده به دلایل بسیاری از جمله آرمان های دموکراتیک قوی و جغرافیای سودمند به عنوان یک قدرت جهانی ظاهر شد. در این مقاله، تغییرات عمده در سیستم پولی ایالات متحده در طول قرن‌های 19 و 20، مزایا و معایب هر یک و اینکه چگونه ممکن است بر شکوفایی انسان تأثیر بگذارند را بررسی خواهیم کرد.

برای 200 سال اول خود به عنوان یک کشور مستقل، آمریکا بر اساس برخی از نسخه های استاندارد فلزی کار می کرد. از سال 1792 تا 1834، نقره به عنوان پشتوانه اصلی بود. در سال 1834، ایالات متحده به استاندارد طلا تبدیل شد، جایی که تا سال 1933 باقی ماند. از سال 1933 تا 1971، ایالات متحده بر روی استاندارد شبه طلا باقی ماند تا زمانی که رئیس جمهور نیکسون به طور رسمی دلار ایالات متحده را به یک ارز فیات تبدیل کرد.

هر تکرار پول آمریکایی، از استاندارد نقره تا استاندارد طلا تا فیات مدرن، هم طرفداران سرسخت و هم منتقدان سرسخت داشت. آنچه انجام شده انجام شده است، اما یادگیری درس های تاریخ ممکن است به ما کمک کند تا تصمیمات بهتری برای آینده پول بگیریم.

اعمال سکه

در شانزده سال پس از استقلال آمریکا از بریتانیا، آمریکایی ها عمدتاً از سکه های خارجی مانند دلار نقره ای اسپانیا به عنوان ارز استفاده می کردند. در سال 1792، الکساندر همیلتون، وزیر خزانه داری، اولین قانون ضرب سکه را به اجرا گذاشت که سیستم مالی ایالات متحده را متحد کرد.

قانون ضرب سکه در سال 1792 ضرابخانه ایالات متحده را تأسیس کرد که ضرب سکه را در ایالات متحده تولید، توزیع و تنظیم می کرد. این اقدام همچنین دلار آمریکا را به واحد رسمی پول کشور تبدیل کرد. نسبت طلا به نقره 15 به 1 تعیین شد، یعنی یک اونس طلا 15 برابر یک اونس نقره ارزش گذاری شد.

در آن زمان، بازارهای بین المللی طلا را با نرخ بالاتری (15½ به 1) در برابر نقره ارزیابی می کردند. این امر شهروندان آمریکایی را تشویق کرد تا طلای خود را به خارج از کشور صادر کنند. طلا از گردش ایالات متحده ناپدید شد و سکه های نقره به عنوان واحد اصلی مبادله باقی ماند.

برای رفع این مشکل، کنگره قانون ضرب سکه در سال 1834 را تصویب کرد. این قانون ضرب سکه نسبت طلا به نقره را به 16 به 1 افزایش داد. طلا شروع به بازگشت به ایالات متحده کرد در حالی که نقره شروع به خروج کرد. این امر عملاً ایالات متحده را به سمت استاندارد طلا سوق داد، اگرچه این کشور همچنان از نظر فنی بر اساس استاندارد دو فلزی عمل می کرد.

در این دوره، آمریکایی ها از ارزهای کاغذی مانند اسکناس و اسناد خزانه استفاده می کردند. هر تکه کاغذ نشان دهنده قابلیت تبدیل مستقیم به طلا یا نقره فیزیکی بود.

معاشقه با فیات

در 12 آوریل 1861، ارتش کنفدراسیون به فورت سامتر کارولینای جنوبی حمله کرد و رسماً جنگ داخلی ایالات متحده را آغاز کرد.

در ابتدا، دولت ایالات متحده سعی کرد برای تأمین مالی جنگ، اوراق خزانه با پشتوانه طلا منتشر کند. با این حال، هزینه ها به زودی از ارزش فلزات گرانبها در خزانه آمریکا پیشی گرفت، که دولت را مجبور کرد اولین ارز فیات خود را منتشر کند: دلار.

پول فیات، مانند اسکناس های دلاری که امروزه استفاده می کنیم، ارزش ذاتی ندارد. دولت ایالات متحده ارزهای سبز را به عنوان ارز قانونی اعلام کرد که شهروندان را تشویق می کرد از آنها در معاملات روزمره استفاده کنند. بدون محدودیت در خلق پول، دولت به زودی چاپگر پول را راه اندازی کرد.

از آنجایی که ارزهای سبز به اقتصاد سرازیر شدند، تورم نیز حاکم شد. ارزش بازار دلار به سرعت کاهش یافت و دولت را مجبور کرد که ارزهای سبز را از گردش خارج کند و استاندارد طلا را بازگرداند. در دهه پس از جنگ داخلی، ایالات متحده به پول پشتوانه طلا و مسئولیت مالی بازگشت.

استاندارد بین المللی طلا

در سال 1871، آلمان چندین ارز مبتنی بر نقره خود را با پشتوانه یکپارچه طلا جایگزین کرد. این آغاز استاندارد بین المللی طلا بود. تا زمان تأثیر مخرب جنگ جهانی اول، تقریباً همه کشورهای اروپایی (از جمله بریتانیا، فرانسه، بلژیک، ایتالیا و سوئیس) ارزهای خود را به طلا متصل نگه داشتند.

هر ارز با نرخ مبادله ای ثابت به هر ارز دیگری متصل می شد که تجارت بین المللی را بسیار کارآمد می کرد. طلا به عنوان بستری برای ارزش اقتصادی در سراسر جهان توسعه یافته عمل کرد.

عصر طلاکاری

از سال 1871 تا 1933، استاندارد طلای ایالات متحده در خالص ترین شکل خود عمل کرد. هر تکه ارز کاغذی (مانند گواهی طلا و اسناد خزانه) می تواند در صورت تقاضا با طلای فیزیکی مبادله شود. در این دوره، رشد اقتصادی در آمریکا چیزی جز معجزه نبود.

اواخر قرن نوزدهم به عنوان عصر طلایی شناخته می شود که طی آن تولید صنعتی ایالات متحده به شدت افزایش یافت. جان دی راکفلر، توماس ادیسون، اندرو کارنگی و جی پی مورگان انحصارات معروف خود را ایجاد کردند و ایالات متحده به یک قدرت جهانی مشروع تبدیل شد.

شرایط کار نیز برای آمریکایی های طبقه کارگر به شدت شروع به بهبود کرد. از زمان شروع انقلاب صنعتی در اواخر قرن هجدهم، کارگران یقه آبی با خطرات بهداشتی، ساعات کاری طولانی و دستمزدهای پایین مواجه بودند. در دوران طلاکاری، شرایط کارخانه شروع به بهبود کرد، کار کودکان کاهش یافت و دستمزدها افزایش یافت. طبقه متوسط به سطح جدیدی از رفاه صعود کرد.

شکست‌های مالی زیادی وجود داشت، مانند "رکود طولانی" 1873-1879 و هراس 1884. با این حال، مورخان تمایل دارند توافق کنند که این بلایای مالی به هیچ وجه تأثیر مخربی مانند رکود بزرگ یا اقتصاد بزرگ بر شکوفایی انسان نداشته است. بحران.

به سختی می توان دوره ای را پیدا کرد که در طی آن آمریکایی ها چنین رشد بی سابقه ای را در استانداردهای زندگی تجربه کنند.

عصر طلایی اختراع

معجزه اواخر قرن 19 / اوایل قرن 20 فقط به بهبود شرایط کار محدود نمی شد. مقیاس نوآوری تحت استاندارد طلا نیز فوق العاده بود.

اختراعاتی که پایه و اساس جامعه مدرن را بنا نهادند، از جمله تلفن، هواپیما و موتور احتراق داخلی، همه در این دوره در ایالات متحده ظاهر شدند. لامپ های نفت سفید تبدیل به لامپ برق شدند. کالسکه های اسبی تبدیل به ماشین، قطار و واگن برقی شدند. فناوری کشاورزی میلیون ها کشاورز را از زیر بار کار دستی رها کرد.

برق، لوله کشی، دارو، تولید کارخانه و زیرساخت ها همه در دوران طلایی اختراع دگرگون شدند. فقط به این رزومه نگاه کنید!

  • موتور احتراق داخلی (جرج برایتون – 1872)
  • سیم خاردار (جوزف گلیدن - 1874)
  • تلفن (الکساندر گراهام بل – 1876)
  • لامپ (توماس ادیسون - 1878)
  • کوکاکولا (جان استیت پمبرتون - 1886)
  • موتور جریان متناوب (نیکولا تسلا - 1888)
  • دوربین کداک (جورج ایستمن – 1888)
  • هواپیما (اورویل و ویلبر رایت - 1903)
  • نظریه نسبیت (آلبرت انیشتین - 1905)
  • سونار (لوئیس نیکسون - 1906)
  • پلاستیک مصنوعی (لئو باکلند - 1907)
  • تلویزیون (فیلو تیلور فارنسورث - 1927)
  • پنی سیلین (الکساندر فلمینگ - 1928)

  • توربین بخار (چارلز پارسونز، ایرلندی – 1884)
  • اتومبیل (کارل فردریش بنز، آلمانی – 1885)
  • رادار (هاینریش هرتز، آلمانی – 1887)
  • دوربین تصویربرداری (آگوست و لوئیس لومیر ، فرانسوی-1895)
  • رادیو (Guglielmo Marconi ، ایتالیایی - 1895)

آمریکایی های مدرن باید تلاش کنند تا محیطی را که امکان شکوفایی ، ثبات و رشد معجزه آسا را فراهم می کند ، تکرار کنند. برخی می گویند استاندارد طلا در این دوره نقش بزرگی در موفقیت آمریکا داشته است.

دولت محدودیت های سختی در چاپ پول داشت ، که تورم را در کنترل نگه داشته و از دستکاری از بالا به پایین اقتصاد جلوگیری می کرد. مالیات کم بود ، که به شرکت کنندگان اقتصادی اجازه می داد قدرت خرید خود را به بازار برگردانند و کارآفرینان را تشویق کنند.

متأسفانه ، فاجعه قرن بیستم تقریباً در گوشه و کنار بود.

بیست سالگی و افسردگی بزرگ

اقتصاددانان در مورد دلایل رکود بزرگ عقاید متفاوتی دارند. حامیان استاندارد طلا سیاست های بی پروا فدرال رزرو را در طول دهه 1920 و 30 مقصر می دانند. از نظر آنها ، استاندارد طلا می تواند از فاجعه جلوگیری کند ، اما دولت و سیستم بانکی حفره هایی پیدا کردند که به آنها اجازه می داد تا عرضه پول را به طور چشمگیری گسترش دهند و یک حباب مالی گسترده و تصادف بعدی ایجاد کنند.

منتقدان استاندارد طلا ادعا می کنند که استاندارد طلا مانع از پاسخگویی مناسب دولت به بحران می شود. استاندارد طلا عمداً محدودیت هایی را برای ایجاد اعتبار و چاپ پول قرار می دهد ، که مانع از تحویل دولت ها در هنگام افسردگی می شود.

در کتاب خود در سال 1963 ، افسردگی بزرگ آمریکا ، اقتصاددان موری ن. روتبارد افزایش شدید عرضه پول را در دهه بیست و یکم پیگیری می کند. سیستم فدرال رزرو به افزایش عرضه پول از 45. 3 میلیارد دلار در سال 1921 به 73. 26 میلیارد دلار در سال 1929 کمک کرد. عرضه پول 61. 8 ٪ (28 میلیارد دلار) افزایش یافته است ، در حالی که ذخایر طلای ایالات متحده فقط 1. 16 میلیارد دلار افزایش یافته است.

در محاسبه عرضه پول ، روتبارد شامل ارز فیزیکی و همچنین "جایگزین های پول" مانند سپرده های تقاضا ، سپرده های زمانی ، پس انداز و سرمایه وام و ذخایر بیمه عمر است. این شبیه به روشی است که ما امروز عرضه پول M2 را محاسبه می کنیم. عرضه ارز فیزیکی به طرز چشمگیری افزایش نیافته است ، اما عرضه اعتبار انجام شد.

آیا این تقصیر فدرال رزرو بود؟

فدرال رزرو در ابتدا در سال 1913 تشکیل شد تا به عنوان وام دهنده اضطراری برای بانک ها خدمت کند. اگر یک بانک از پولش فرار کند ، می تواند وام فدرال رزرو را به دست آورد. بانک مجبور شد به این وام پرداخت کند: نرخ تخفیف.

برای دهه اول وجود خود ، فدرال رزرو نرخ تخفیف را نسبتاً زیاد نگه داشته و بانک ها را از وام بیش از حد دلسرد می کند. با این حال ، در اواسط دهه 1920 ، فدرال رزرو به سمت سیاست "اعتبار مداوم" حرکت کرد ، که به بانکهای تجاری اجازه می داد تا به همان اندازه که می خواستند با نرخ تخفیف بسیار پایین وام بگیرند.

براساس گزارش فدرال رزرو در سال 1923: "بانکهای فدرال رزرو مخزن تکمیلی اعتبار و ارز کشور هستند ، منبعی که بانک های عضو هنگام خواسته های جامعه تجاری از منابع بی جان خود استفاده می کنند. فدرال رزرو در مواقع گسترش تجارت ، افزودنی های لازم را به اعتبار ارائه می دهد و در مواقع رکود اقتصادی این کار را می کند. "

این یک تغییر اساسی در استراتژی بانکداری مرکزی بود. فدرال رزرو دیگر پشت پرده اضطراری نبود ، بلکه داور ایجاد اعتبار و رشد اقتصادی بود. فدرال رزرو الزامات ذخیره مؤثر را کاهش داد ، که به بانک ها اجازه می داد برای هر دلار که در ذخیره ذخیره می کردند ، پول بیشتری به دست آورند.

مصرف کنندگان شروع به خرید اقلام بلیط بزرگ مانند خودرو با پول وام گرفته شده کردند. سرمایه گذاران با استفاده از سهام خود به عنوان وثیقه ، بدهی خود را برای گمانه زنی در مورد بورس سهام افزایش دادند. بازار سهام از سال 1921 تا 1929 با 376 ٪ افزایش یافت.

سرانجام ، فدرال رزرو تصمیم گرفت استراحت کند. آنها نرخ بهره را بالا بردند و حباب سوداگرانه را نشان دادند. بحران متعاقب آن در تاریخ کاهش می یابد. مردم عجله کردند که تمام پول خود را از بانک ها پس بگیرند. شرکت ها ورشکسته شدند. میلیون ها نفر شغل خود را از دست دادند. 25 سال طول می کشد تا بازار سهام به اوج 1929 خود برسد.

طلا در رکود بزرگ

از آنجا که رکود بزرگ کشور را ویران می کند ، بسیاری از سیاست گذاران نیاز به گسترش عرضه پول و تحریک اقتصاد را احساس کردند. فقط یک چیز در راه خود ایستاد: استاندارد طلا. استاندارد طلا محدودیت دقیق در چاپ پول ، که باعث شده است تا فدرال رزرو از مشارکت در سیاست های انبساط جلوگیری کند.

در سال 1933 ، فرانکلین دی روزولت قابلیت تبدیل طلا را به حالت تعلیق درآورد و بانک ها را بست. در 5 آوریل ، وی دستور اجرایی 6102 را امضا كرد ، كه مالکیت طلای خصوصی را غیرقانونی كرد. همه آمریکایی ها مجبور بودند شمش و سکه های طلای خود را با قیمت 20. 67 دلار در هر اونس به دولت بفروشند. بلافاصله پس از مصادره طلا ، FDR قیمت طلا را به 35 دلار در هر اونس افزایش داد. این به شدت ارزش دارایی های طلای دولت را افزایش داده و به آنها امکان افزایش عرضه پول را می دهد. این اقدام همچنین دلار آمریکا را 41 ٪ در برابر طلا کاهش داد.

پس از سال 1933 ، طلا هنوز از نظر فنی از دلار ایالات متحده حمایت می کرد ، اما این ارتباط برای شهروندان روزمره قطع شده بود. برای بهتر یا بدتر ، سیستم پولی ایالات متحده هرگز یکسان نخواهد بود.

برتون وودز

در سال 1939 ، اروپا وارد جنگ جهانی دوم شد. به مدت شش سال ، قدرتهای متفقین و محور در هر گوشه کره زمین جنگیدند و میلیون ها نفر را در این روند کشتند.

تا سال 1945 ، تقریباً هر سیستم مالی ، جمعیت و چشم انداز در جهان توسعه یافته از بین رفته بود. پس از جنگ ، ایالات متحده کنفرانسی را در برتون وودز ، نیوهمپشایر برگزار کرد تا زمینه را برای یک سیستم پولی بین المللی جدید فراهم کند. نمایندگان از چهل و چهار کشور به ساخت توافق کمک کردند. از آنجا که اقتصاد ایالات متحده از جنگ نسبتاً ناخوشایند پدید آمده بود (حداقل در مقایسه با اروپای غربی) ، و از آنجا که ایالات متحده سه چهارم از عرضه طلای جهان را در اختیار داشت ، این هیئت دلار آمریکا را به عنوان ارز بین المللی ذخیره کرد.

همه ارزها به دلار چسبیده بودند که به طلای آن چسبیده بود. در ازای این مزیت گسترده اقتصادی ، ایالات متحده مسئولیت ایمن نگه داشتن اقیانوس های جهان ، تسهیل تجارت آزاد جهانی و خدمت به عنوان پلیس های جهان را بر عهده گرفت.

توافق نامه برتون وودز همچنین صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را تأسیس کرد که همچنان در اقتصاد جهانی نقش مهمی ایفا می کند.

مرگ آهسته استاندارد طلا

در طول دهه 1960 ، ایالات متحده برای تأمین بودجه جنگ ویتنام و برنامه های بزرگ جامعه لیندون جانسون پول چاپ کرد. این سیاست های هزینه ای بر دلار آمریکا فشار آورد.

سایر کشورها ، به ویژه فرانسه ، بازخرید ذخایر دلار خود را برای طلا آغاز کردند ، که تهدید به تخلیه ذخایر طلای ایالات متحده کردند. در 15 آگوست 1971 ، ریچارد نیکسون قابلیت تبدیل طلا را به حالت تعلیق درآورد و ناخن نهایی را به تابوت استاندارد طلا زد.

همه ارزهای اصلی به یک سیستم نرخ ارز شناور منتقل شدند. اکنون دولت ها می توانند پول را به محتوای قلب خود چاپ کنند.

تورم بزرگ

پایان استاندارد طلا آغاز تورم بزرگ بود. در سال 1973 ، بحران نفت اوپک قیمت نفت را چهار برابر کرد ، که به فشار تورم ایالات متحده بالاتر از 5 ٪ کمک کرد. این یک دوره یک دهه از رکود را آغاز کرد ، که در طی آن رشد اقتصادی متوقف شد ، تورم افزایش یافت و سهام برای انجام آن تلاش کرد. تورم در سال 1980 به 14. 76 ٪ رسید.

بین سال های 1971 و 1980، قیمت طلا از 35 دلار در هر اونس به 875 دلار در هر اونس رسید. اگرچه دلار آمریکا دیگر رابطه ای با طلا نداشت، افزایش قیمت طلا همچنان نشان دهنده سقوط ارزش دلار آمریکا بود. این پویایی تا به امروز باقی مانده است.

در سال 1980، پل ولکر، رئیس فدرال رزرو، با افزایش نرخ بهره به نزدیک به 20 درصد، به تورم بزرگ پایان داد. این باعث دو رکود شد اما موفق شد دلار را تثبیت کند.

پول مدرن

از زمانی که نیکسون استاندارد طلا را قطع کرد، دلار آمریکا به عنوان یک ارز فیات عمل کرد. با توجه به اینکه ارزش دلار از سال 1971 کاهش یافته است، برخی می گویند "عملکرد" کلمه قوی ای است. ارزهای فیات ارزش ذاتی ندارند و در عوض به سیاست گذاران برای حفظ قدرت خرید ارز متکی هستند.

از زمان پایان استاندارد طلا، بدهی های فدرال به شدت افزایش یافته است، دستمزدها راکد شده، نابرابری ثروت افزایش یافته، هزینه های زندگی افزایش یافته و نرخ پس انداز کاهش یافته است. هر یک از این روندهای سکولار در دهه 1970 چرخش قابل توجهی پیدا کرد که نشان می دهد ممکن است از انحصار دولت بر پول ناشی شود.

با این حال، ما باید مراقب باشیم که این مسائل را بیش از حد ساده نکنیم. از دهه 1970 نیز روندهای مثبت زیادی رخ داده است، مانند کاهش شدید تعداد افرادی که در فقر شدید زندگی می کنند. بیشتر این پیشرفت ها در آسیا اتفاق افتاده است که مانند اکثر کشورهای غربی تغییر اقتصادی نداشته است.

نقش طلا امروز

در 31 دسامبر 1974، جرالد فورد محدودیت های FDR برای مالکیت خصوصی طلا را لغو کرد. از آن زمان، سرمایه گذاران طلای فیزیکی خریداری کرده اند تا از کاهش ارزش دلار سرمایه گذاری کنند. افراد کنترل بسیار کمی بر سیستم پولی دارند، اما می توانند برخی از مزایای اقتصادی استاندارد طلا را در پرتفوی شخصی خود تکرار کنند.

طلا بیش از 5000 سال است که قدرت خرید خود را حفظ کرده است و همچنان خواهد بود. بانک های مرکزی هنوز درصد قابل توجهی از دارایی های خود را طلا نگه می دارند. اگرچه استاندارد طلا مدت‌هاست که از بین رفته است، باهوش‌ترین اقتصاددانان جهان به اتفاق آرا موافقت می‌کنند که فلز زرد را حفظ کنند.

اگر می‌خواهید همین کار را انجام دهید، یک حساب Vaulted راه‌اندازی کنید یا با ما تماس بگیرید!

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.