در سال 1988، صدها قاضی منطقه فدرال به طور ناگهانی با نیاز به تصمیم گیری در مورد قانون اساسی بودن قانون اصلاح احکام و دستورالعمل های مجازات کیفری تازه ابلاغ شده مواجه شدند. پیش از این هرگز موضوعی با این اهمیت و درگیر چنین موضوعات مهم قانون اساسی توجه فوری و همزمان بخش بزرگی از دادگاه فدرال را الزامی نکرده بود. بر این اساس، این رویداد یک مدل کهن الگویی برای بررسی تأثیر پیشینه اجتماعی، ایدئولوژی، نقش و نهاد قضایی و سایر عوامل بر تصمیم گیری قضایی ارائه می دهد. بر اساس مجموعه ای منحصر به فرد از تصمیمات مکتوب که شامل یک مشکل قانونی یکسان است، نویسندگان یک مطالعه تجربی بی سابقه از استدلال قضایی در عمل ارائه کرده اند. نویسندگان با بهرهبرداری از این گنجینه دادهها، عمیقتر به ذهن قضایی نگاه کردهاند و ظهور تأثیراتی را بر نحوه بررسی مسائل قانون اساسی، اتخاذ نظریه قانون اساسی و پرداختن به استدلال حقوقی مشاهده کردهاند.
تحقق به عنوان یارانه
دیوید ام. شیزر
شاید هیچ مفهومی در قوانین مالیاتی به اندازه تحقق قاعده ای که مالیات بر اموال ارزآوری شده را تا زمان فروش به تعویق می اندازد، به خوبی تثبیت نشده باشد، و در عین حال به طور گسترده مورد انتقاد قرار گیرد. در این مقاله پروفسور شیزر توجیه جدیدی برای تحقق ارائه می کند: یارانه پس انداز است. نویسنده مشاهده می کند که کاهش اخیر در نرخ مالیات بر عایدی سرمایه نشان می دهد که کنگره خواهان چنین یارانه ای است. او سپس استدلال می کند که تحقق مزیت قابل توجهی به عنوان یارانه دارد. به این دلیل که مالیات دهندگان انتظار دارند که مالیات دهندگان به اندازه کافی برای جمع آوری آن تلاش کنند، این مهم است، پروفسور شیزر سپس استدلال می کند، زیرا تحقق هیچ سودی برای مالیات دهندگان در هنگام سرمایه گذاری ندارد. این فقط حرف دولت را ارائه می دهد - یک وعده، در اصل - که قدردانی محقق نشده مشمول مالیات نخواهد شد. سپس نویسنده نشان می دهد که حتی اگر دولت آزاد باشد که از این وعده خودداری کند، مالیات دهندگان به دلایلی که ریشه در تاریخ، مدیریت و سیاست دارند، انتظار چنین چیزی را نخواهند داشت. بنابراین، مالیات دهندگان نسبت به یارانه «وعده» دیگر، یعنی نرخ پایین سود سرمایه، به تحقق آن اطمینان بیشتری خواهند داشت. با وجود این مزیت، نویسنده سپس خاطرنشان میکند، تحقق معایب منحصربهفردی دارد، مانند گرایش به حبس کردن سرمایهگذاران در سرمایهگذاریهای خاص، و همچنین به اشتراک گذاشتن نگرانیهای مربوط به کارایی و حقوق صاحبان سهام در همه یارانههای پسانداز.
آیا ضد انحصار بین المللی امکان پذیر است؟
اندرو تی. گوزمن
در این مقاله ، مشوق های اقتصادی که کشورها در انتخاب یک سیاست ضد انحصار با آن روبرو هستند ، مورد بررسی قرار می گیرد. این نشان می دهد که ، با حضور تجارت بین المللی ، سیاست های ضد انحصاری انتخاب شده توسط دولت های ملی به طور کلی منجر به نتیجه ای نمی شود که از دیدگاه بین المللی مطلوب باشد. پروفسور گوزمن دلایل متفاوت بودن سیاست های ملی با سیاست بهینه جهانی را مشخص می کند و نشان می دهد که چگونه جهت انحراف از سیاست بهینه بستگی به الگوهای تجارت و میزان اعمال قوانین ملی به صورت فرازمینی دارد. نویسنده نتیجه می گیرد که ؛اگرچه توافق بین المللی غیرممکن نیست ، اما چشم انداز همکاری اساسی در مورد سیاست های ضد انحصار بین المللی اندک است. بر خلاف سیاست تجارت ، توافق نامه بین المللی در مورد سیاست ضد انحصار به سود برخی از کشورها با هزینه دیگران خواهد بود. در این مقاله برندگان و بازنده های بالقوه از چنین توافق نامه ای مشخص می شود و خاطرنشان می کند که از آنجا که پرداخت های بین المللی جبران خسارت غیرمترقبه بعید است ، دستیابی به توافق دشوار خواهد بود. با این وجود تشخیص این توافق مطلوب است که از ضررهای رفاهی مرتبط با یک رویکرد غیر همکار در مورد سیاست بین المللی ضد انحصاری ، استاد گوزمن ، تجزیه و تحلیل می کند که در آن توافق های ضد انحصاری به احتمال زیاد مورد مذاکره قرار می گیرد و احتمال موفقیت تایر در هر مجمع را ارزیابی می کند. از آنجا که امتیازات در سایر زمینه های مذاکره ممکن است برای جبران کشورهایی که تحت یک سیاست ضد انحصار تعاونی متحمل ضرر خواهند شد ، ضروری باشد ، این تجزیه و تحلیل نشان می دهد که مذاکرات در مورد سیاست ضد انحصار باید با مذاکرات سایر موضوعات همراه باشد.
یادداشت
مشاوره ، رضایت و عدم تحرک سنا - قطعنامه قضایی ممکن است؟
لی رنزین
قسمت اول این یادداشت به بررسی مشکل جای خالی قضایی می پردازد. با نشان دادن میزان تأثیر چنین جای خالی در قوه قضاییه فدرال ، قسمت اول به دنبال این است که چرا مداخله قضایی ضروری است. این بخش همچنین در مورد راه حل های موجود در دادگاه فدرال در صورت انجام اقدامی بحث می شود. در قسمت دوم ، این یادداشت تئوری های احتمالی را که تحت آن ممکن است ادعا شود ، تجزیه و تحلیل می کند. این ابتدا به تاریخ و معنای بند توصیه ها و رضایت قانون اساسی می پردازد ، و استدلال می کند که عدم موفقیت مجلس سنا در تحقق نقش مشاوره و رضایت خود ، نقض دکترین جدایی قدرت است. قسمت دوم سپس این احتمال را بررسی می کند که نقش تأیید سنا باید تحت نظریه روند قانونی قانونی اجرا شود. سرانجام ، قسمت دوم نشان می دهد که عدم تحرک مجلس سنا ممکن است به میزان لغو حقوقی در تعیین اندازه سیستم دادگاه فدرال افزایش یابد ، بنابراین الزامات قانون اساسی دو قمری و ارائه را نقض می کند. قسمت سوم در مورد چندین موانع رویه ای که چنین عملی با آن روبرو خواهد شد ، بحث می کند و نظریه "تحقق بخشیدن" را به عنوان یک گزینه جایگزین در صورت عدم امکان پذیرش قضایی نشان می دهد. به طور خاص ، بخشی از بیمار استدلال می کند که الزام ایستاده ، بند گفتار یا بحث قانون اساسی و دکترین سؤال سیاسی نباید در این شرایط از اقدامات قضایی جلوگیری کند.
حق مزرعه: گره خورده و گره خورده
الكساندر A. راینرت
در حالی که RTF ها گسترده هستند و به طور اساسی بازسازی حقوق مالکیت قانون مشترک هستند ، طرفداران RTF بر هرگونه مسائل بالقوه ناعادلانه بیان کرده اند و به منظور تقویت نقاط ضعف درک شده در حمایت از قوانین ، تغییراتی را پیشنهاد کرده اند. مفسران توجه چندانی به تأثیراتی که RTF ها بر درگیری بین مالکان زمین در جوامع سنتی کشاورزی داشته اند ، توجه کرده اند. در تلاش برای شروع نوع معاینه بحرانی که توسط RTFS خواسته می شود ، این یادداشت در مورد RTF ها در حال حاضر وجود دارد و انتقادات تجربی و نظری از ساختار آنها را ارائه می دهد. قسمت اول چارچوب دکترین و نظارتی را که در آن RTF ها ظهور کرده است ، از جمله وضعیت فعلی مزارع در ایالات متحده خلاصه می کند. قسمت دوم RTF های فعلی را توصیف می کند و در مورد برخی از توضیحات ارائه شده برای توجیه RTF ها بحث می کند. قسمت سوم نقد RTF ها را از چندین منظر ارائه می دهد ، این انتقاد را با درگیری بین استفاده از اراضی شهری و روستایی ادغام می کند و در تلاش برای تنظیم قوانین و رونق بیشتر در مورد مشکلات درک شده از تجاوز شهری ، تغییراتی در RTF ها نشان می دهد.
Chromalloy: قانون ایالات متحده و داوری بین المللی در چهارراه
استفان تی. اوستروسکی ، یووال شانی
این یادداشت ، تجزیه و تحلیل Chromalloy را مورد نقد قرار می دهد ، موضوعات کلیدی مطرح شده توسط تصمیم را شناسایی می کند و تفسیر مناسب کنوانسیون نیویورک را به عنوان یک ابزار اصلی حقوقی چند جانبه پیشنهاد می کند. قسمت اول در مورد کنوانسیون نیویورک و همچنین بخش های مربوط به FAA و قانون ایالتی در مورد اجرای احکام خارجی بحث می کند. قسمت دوم حقایق و استدلال های به کار گرفته شده توسط دادگاه منطقه در Chromalloy را ارائه می دهد ، و تجزیه و تحلیل انتقادی از این پرونده را ارائه می دهد ، به ویژه در مورد مشکلات ناشی از اتکا به دادگاه به ماده VII کنوانسیون نیویورک به عنوان اساس تصمیم خود. قسمت سوم رابطه بین قوانین مربوطه برای به رسمیت شناختن جوایز داوری و داوری های خارجی را بررسی می کند. این یادداشت سپس دستورالعمل هایی را برای رسیدگی به چنین درگیری ها در آینده ارائه می دهد و استدلال می کند که ماده V مکانیسم مناسب تر برای در نظر گرفتن کلیه علایق مربوطه است.
چرا ورشکستگی "مربوط به" صلاحیت نباید به افراد کدگذاری غیرقانونی بپردازد
لری جی. فورلانو
سناریوی زیر را در نظر بگیرید: شرکتهای X، Y و Z همگی یک محصول معیوب را تولید و توزیع میکنند. محصول باعث صدمات می شود. یک دعوای جرم دسته جمعی در جریان است. شرکت X طبق فصل 11 قانون ورشکستگی ایالات متحده تقاضای معافیت می کند که تمام دعاوی علیه آن را متوقف می کند. شکایت علیه شرکت های Y و Z متوقف نمی شود و این شرکت ها مشتاق هستند تا راهی برای به تاخیر انداختن شکایت علیه آنها بیابند، حتی اگر نتوانند به طور کلی آنها را متوقف کنند. اگر شرکتهای Y و Z بتوانند با موفقیت استدلال کنند که دعاوی علیه آنها «مربوط به» ورشکستگی بدهکار است، ممکن است بتوانند این شکایتها را به دادگاه منطقهای که پرونده ورشکستگی شرکت X بدهکار در جریان است، منتقل کنند، مگر اینکه آن دادگاه از رسیدگی خودداری کند. رسیدگی به پروندهاین یادداشت استدلال میکند که دادگاه منطقهای که به دادخواست ورشکستگی شرکت X رسیدگی میکند، نباید صلاحیت «مرتبط با» رسیدگی به دادرسی توسط شاکیان جرم علیه شرکتهای Y و Z، متهمان غیر بدهکار را اعلام کند. کاوش در این پرسش قضایی صرفاً یک تمرین فکری نیست. چنین مسائلی در حداقل دو دعوای قضایی انبوه، ورشکستگی A. H. Robins "Dalkon Shield" و اخیراً، دعوای پروتز سینه داو کورنینگ برجسته شده است. هم بخش چهارم در ورشکستگی رابینز و هم بخش ششم در ورشکستگی داو کورنینگ دریافتند که ادعاهای ارتکاب جرم علیه متهمان غیر بدهکار «مربوط به» پرونده ورشکستگی شرکت بدهکار است. بخش اول این تبصره به بررسی تاریخچه و مبانی قانونی فعلی صلاحیت دادگاه ورشکستگی از جمله صلاحیت «مربوط به» میپردازد. بخش دوم ابهامات استانداردهای قضایی مختلف برای صلاحیت «مربوط به»، از جمله ادعای حوزه ششم مبنی بر صلاحیت «مربوط به» در دعوای شکایت دسته جمعی داو کورنینگ را مورد بحث قرار خواهد داد. بخش سوم نشان خواهد داد که چرا خواندن گسترده «مربوط به» که در مورد متهمان غیر بدهکار اعمال می شود، مشکلاتی را برای شاکیان جرم انبوه و برای دستگاه های قضایی ایالتی و فدرال ما ایجاد می کند. چنین قرائتی از زبان قانونی مربوطه به متهمان غیر بدهکار اجازه میدهد تا محاکمه پروندههای جرم انبوه را به تأخیر بیاندازند و ادامه دادخواهی را برای شاکیان دشوارتر میکند. صلاحیت گسترده «مربوط به» همچنین حقوق ایالت ها را نقض می کند و نشان می دهد که چرا صلاحیت ورشکستگی باید به دلیل احترام به ماده دوم قانون اساسی تفسیر محدودی داشته باشد.