در 6 مارس 1860 ، ابراهیم لینکلن اظهار داشت: "وقتی فرد فقیر را شروع می کند ، همانطور که بیشتر در مسابقه زندگی انجام می شود ، جامعه آزاد به گونه ای است که می داند می تواند وضعیت خود را بهتر کند ؛ او می داند که هیچ شرط ثابت کار وجود ندارد ، زیراتمام زندگی او. "بعداً در همان سال ، وی به ریاست جمهوری انتخاب شد.
سخنان رئیس جمهور لینکلن در آن سخنرانی ارزش آمریکایی تحرک رو به بالا را نشان داد. در تقابل شدید با سایر کشورهای غربی آن زمان ، ایالات متحده با یک سیستم سنتی کاست ازدواج نکرد. به دلیل این اخلاق مشترک ، ایالات متحده - و مسلماً هنوز هم - سرزمین فرصت محسوب می شد.
استنباط می شود که اعلامیه استقلال پایه و اساس اساسی اعتقاد ملت ما به فرصت و تحرک رو به بالا را به وجود آورد.
"ما این حقایق را به خودی خود آشکار می کنیم ، که همه مردان به طور یکسان آفریده شده اند ، که آنها توسط خالق خود با برخی از حقوق غیرقابل انکار خاص وقف شده اند ، که در میان اینها زندگی ، آزادی و پیگیری خوشبختی است."
با این حال ، از موضوعات اعم از برده داری گرفته تا حق رای زنان ، اقلیت های نژادی و مذهبی و اخیراً جنبش حقوق مدنی LGBT ، ملت ما غالباً مطابق اعلام قول استقلال از برابری زندگی نکرده است. با گذشت زمان ، "ما مردم ایالات متحده ،" به طور فزاینده ای جمع شده ایم تا فرهنگی را پرورش دهیم که تلاش می کند "اتحادیه کاملی تر را تشکیل دهد" ، که قانون اساسی ما به ما متعهد شده است.
در حقیقت ، در آغوش گرفتن تغییر ، یک اصول مرکزی در حال انجام برای ملت در طول تاریخ مشترک ما بوده است. کوچک به همان صورت باقی مانده است. ما به دنبال بهتر شدن شرایط خود هستیم تا فرصت ها از رویاها به واقعیت ها تبدیل شود.
تحرک و فرصت رو به بالا در قلب تجربه دانشجویی نسل اول قرار دارد. در حالی که تعاریف متفاوت است ، من یک دانشجوی نسل اول را به این ترتیب تعریف کرده ام: یک یادگیرنده کارشناسی که والدین آن مدرک دانشگاهی را کسب نکردند.
رویای آمریکایی
در حالی که آرزوهای فردی می توانند و این امر را اجرا کنند ، ملت ما معتقد است که فرصت ها به طور معمول از طریق کار سخت حاصل می شود. علاوه بر این ، ما معتقدیم که چنین فرصتهایی توانایی شخص را در انتخاب های فردی و علی رغم و بدون موانع احتمالی مانند وضعیت مالی خانواده ، کاست و کلاس یا ویژگی های شناسایی شخص مانند نژاد ، جنسیت ، قومیت ، ارتقا می بخشد. یا گرایش جنسی
با گذشت زمان، این سیستم اعتقادی به رویای آمریکایی معروف شد. او که توسط جیمز تراسلو آدامز در کتاب خود به نام «حماسه آمریکا» در سال 1931 ابداع شد، این فلسفه را اینگونه تعریف کرد: «رویای سرزمینی که در آن زندگی باید برای همه بهتر، غنیتر و کاملتر باشد، و برای هرکس فرصتهایی متناسب با توانایی یا تواناییها وجود داشته باشد. دستاورد."آدامز توضیح داد که "این فقط یک رویا یا اتومبیل های موتوری و دستمزدهای بالا نیست، بلکه رویای نظم اجتماعی است که در آن هر مرد و هر زن باید بتواند به کامل ترین موقعیتی که ذاتاً توانایی آن را دارد دست یابد و توسط دیگران شناسایی شود. برای آنچه هستند، صرف نظر از شرایط تصادفی تولد یا موقعیت."
از لحاظ تاریخی، یکی از راه هایی که مردم به دنبال بهبود آن بوده اند، آموزش بوده است. در سال های اولیه آمریکا، همانطور که در مقاله فوربس خود توضیح دادم، "موفقیت یادگیری: همگرایی ارزیابی، موفقیت دانش آموزان و آمادگی شغلی"، Student Success 1. 0 تلاش کرد تا مردانی تحصیل کرده و کاملاً کامل با برنامه درسی که توسط ادبیات کلاسیک هدایت می شد تولید کند. الهیاتاعتقاد آن روز این بود که فارغ التحصیلان این دوره های اولیه کارشناسی می توانند با به کار بردن این آموزه ها در هر حرفه و حرفه ای به موفقیت دست یابند.
با گذشت زمان، این دوره از آموزش عالی به دوره اخیر موفقیت دانشجویی 2. 0 تبدیل شد. تکرار جدید برای موفقیت دانشآموزان، آموزش عالی را از برنامههای درسی که بر ادبیات کلاسیک و الهیات متمرکز بود، به برنامههای جامع متمرکز بر تفکر انتقادی، منطق، استدلال و اخلاق تغییر داد. دانشگاهها اکنون بر این باور بودند که آموزش عالی ابزاری را برای کسب دانش از طریق درسهای کلاسی و آموزشهای اخلاقی فراهم میکند، که دانشجویان به نوبه خود از آن برای شکل دادن به آینده خود و دستیابی به موفقیت در صورت صلاحدید فارغالتحصیلان استفاده میکنند.
چارچوب زمانی Student Success 2. 0 برای چندین دهه موفق بود. با این حال، هر چه بیشتر و بیشتر مردم شروع به بهبود زندگی خود از طریق آموزش کردند - و فرصت های شغلی بیشتری نیاز به مدرک داشتند - رئیس جمهور هری اس. ترومن (که جالب است که هرگز مدرک دانشگاهی کسب نکرد) متوجه شد که این تغییر پتانسیل ایجاد تقسیم در جامعه را دارد. و باعث افزایش نابرابری می شود.
«اگر نردبان فرصتهای آموزشی از درهای برخی از جوانان بالا برود و به ندرت از درهای برخی دیگر بالا برود، در حالی که آموزش رسمی پیشنیاز پیشرفت شغلی و اجتماعی باشد، آنگاه ممکن است آموزش به وسیلهای تبدیل شود، نه برای پیشرفت. حذف تمایزات نژادی و طبقاتی، اما تعمیق و تحکیم آنها."
در اصل، رئیس جمهور ترومن - دهه ها قبل از زمان کنونی - به درستی یک سری چالش های مهم را پیش بینی کرد که آموزش عالی باید امروز آنها را حل کند. آن چالش ها چیست؟آنها را به عنوان سه شکاف در نظر بگیرید: یک شکاف فرصت، یک شکاف آگاهی و یک شکاف دستاورد.
در مجموع، این سه شکاف به افزایش نابرابری، کاهش دسترسی به اطلاعات حیاتی و اغلب کاهش شانس دانشجویان برای دستیابی به نتایج موفقیتآمیز در طول تحصیلات دانشگاهی و زندگی حرفهایشان کمک کردهاند.
مخصوصاً برای دانشآموزان نسل اول، این شکافها اغلب موانعی برای موفقیت هستند. علاوه بر این، آنها ناپایدار هستند. اگر برای حل این سه گانه چالش تلاشی هماهنگ نکنیم، تحرک رو به بالا به گذشته تبدیل خواهد شد. این سرزمین بزرگ فرصت، جایگاه خود را در تاریخ به نابرابری دائمی واگذار خواهد کرد.
مؤسسات آموزش عالی باید با حقیقت روبرو شوند: اگر آنها یک بار دیگر - به دانشگاه های دوران موفقیت دانشجویی 3. 0 - تبدیل نشوند - دانشجویان نسل اول می توانند پشت سر بگذارند.
شکاف فرصت
اولین مانع بزرگی که دانشجویان نسل اول با آن روبرو هستند سال ها قبل از ورود به دانشگاه آغاز می شود. در واقع، می تواند از بدو تولد شروع شود، اگر نه قبل از آن. به آن شکاف فرصت می گویند.
این مانع موفقیت مربوط به این است که چگونه «نژاد، قومیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، مهارت انگلیسی، ثروت جامعه، موقعیتهای خانوادگی» و تعداد بیشماری از عوامل دیگر «به آرزوهای آموزشی، پیشرفت و موفقیت گروههای خاصی از دانشآموزان کمک میکند یا تداوم میبخشد». علاوه بر این، صرف یک دانشجوی نسل اول یکی از پیشبینیکنندههای شکست آموزش عالی است.
به بیان ساده، متغیرهایی که به شکاف فرصت کمک می کنند تقریباً همیشه خارج از کنترل دانش آموز هستند. آنها معایبی هستند که یک یادگیرنده باید صرفاً برای رسیدن به برابری با همسالان دانشگاهی نسل اول خود با آنها روبرو شود و بر آنها غلبه کند.
به عنوان مثال، در طول سالها درباره نابرابری نژادی مطالب زیادی نوشته شده است، اما آیا این متغیر به روایت شکاف فرصت بین دانشآموزان نسل اول و نسل اول کمک میکند؟بدون سوال، این کار را می کند.
داده های وزارت آموزش و پرورش در سال 2012 25 ٪ از دانشجویان سفید پوست و آسیایی-آمریکایی را به عنوان دانش آموزان نسل اول طبقه بندی کردند. در مقابل ، 41 ٪ از آمریکایی های آفریقایی-آمریکایی و 61 ٪ از دانش آموزان لاتین متعلق به این جمعیت شناسی هستند. برای آمریکایی های آفریقایی تبار ، این یک تفاوت 16 ٪ است. این یک دلتای واضح تر برای دانشجویان لاتین است - 36 ٪ ، 20 ٪ کامل از حتی همسالان آفریقای ی-آمریکایی آنها.
جمعیت شناسی نژادی در ایالات متحده به سرعت در حال تغییر است و به شکاف فرصت کمک می کند. 20 ٪ از دانشجویان کالج نسل اول انگلیسی را به عنوان اولین زبان خود در نظر نمی گیرند.
فکر می کنید درآمد خانوار دانشجویی کالج اول به شکاف فرصت کمک نمی کند؟دوباره فکر کنید
درآمد متوسط سالانه خانوار برای دانش آموزانی که والدین آنها مدرک کسب کرده اند فقط از شش رقم 99،635 دلار خجالتی است. برای دانش آموزان نسل اول ، این تعداد به 37. 565 دلار کاهش می یابد!
شکاف فرصت همچنین در مورد درآمد خانوار تقسیم شده توسط نژاد ، سر زشت خود را بالا برد. داده های سرشماری سال 2014 منتشر شده توسط دولت فدرال داده های نگران کننده را نشان داد. در صدر ، خانواده های آسیایی و آمریکایی درآمد متوسط خانوار 74،297 دلار داشتند ، در حالی که میانه خانه های سفید غیر اسپانیایی 60256 دلار بود. این ارقام نشان دهنده رونق نسبی است.
خانواده های اسپانیایی و آفریقایی-آمریکایی چنین مزیت مالی ندارند: درآمد متوسط خانواده آنها به ترتیب 42491 دلار و 35398 دلار بوده است. این تفاوت شدید در قلب شکاف فرصت است.
با این حال ، فقط دانش آموزان نسل اول برای تمرکز روی دوره های دانشگاهی خود به ثبات مالی دسترسی کمتری دارند. همچنین برای انجام این کار به محدودیت های زمانی آنها کمک می کند. در سال 2012 ، هیئت کالج فاش کرد که 75. 3 ٪ از دانشجویان نسل اول پیش بینی می کردند که در طول سال اول خود به دنبال اشتغال باشند. فقط 56. 4 ٪ از دانشجویان نسل غیر اول انتظار می رود این کار را انجام دهند-اختلاف 18. 9 ٪.
طبق اعلام مرکز ملی آمار آموزش و پرورش (NCES) از سال 2015 ، راه دیگری که شکاف فرصت خود را فاش می کند ، دسترسی یک فرد جوان به فناوری هنگام تقسیم در سطح درآمد خانوار است.
هنگام مقایسه دسترسی به رایانه های رومیزی و لپ تاپ ، فاصله 39. 2 ٪ فرصت بین دانش آموزانی وجود دارد که والدین آنها کمتر از 10،000 دلار در سال و کسانی که والدین آنها درآمد خانوار شش رقمی کسب می کنند ، وجود دارد. دسترسی به رایانه های دستی و دستگاه های هوشمند بین دو بخش خیلی بهتر نیست - شکاف فرصت 22. 9 ٪ است.
اگر یک یادگیرنده در عصر دیجیتال مدرن به فناوری دسترسی نداشته باشد ، آیا کسی تعجب می کند که شکاف فرصت نابرابری در سطح آموزش پس از دوره متوسطه ایجاد می کند؟
به طور غیرقانونی ، ما می دانیم که درآمد خانواده سالم به علاوه دسترسی دانش آموز به فناوری باعث می شود نتایج یادگیری قوی تر در سطح دانشکده باشد. اما آیا این متغیرها همچنین به دانشجویان کمک می کنند که به اندازه همسالان با مزیت خود برای سخت گیری های دوره های دانشگاهی آماده نباشند؟
در واقع ، آنها انجام می دهند.
NCE ها در سال 2005 فاش كردند كه 55 ٪ از دانشجویان نسل اول حداقل در سطح دانشگاهی به یك دوره درمانی نیاز داشتند. تنها 27 ٪ دانش آموزانی که والدین آنها حداقل لیسانس لیسانس داشتند ، به چنین دوره های اضافی نیاز داشتند. فاصله فرصت بین این دو گروه تقسیم شده 28 ٪ شگفت آور است.
در حالی که تنها 6 ٪ از دانشجویان نسل غیر اول به یک دوره خواندن درمانی نیاز داشتند ، 13 ٪ از همسالان دانشجویی نسل اول خود این کار را کردند-اختلاف 7 ٪. حتی تکان دهنده تر ، 40 ٪ از دانشجویان نسل اول نیاز به دوره های درمانی در ریاضیات داشتند. تنها 16 ٪ از دانش آموزانی که والدین آنها مدرک دانشگاهی کسب کرده اند به چنین کمک هایی نیاز داشتند - تفاوت عظیم 24 ٪ بین بخش ها.
شکاف فرصت فوق العاده قدرتمند است و زبان آموزان را به عقب باز می گرداند. من معتقدم که برای رونق بلند مدت ملت ما برای نادیده گرفتن این واقعیت اساساً خطرناک است. موسسات آموزش عالی باید بلافاصله یک دوره اصلاحی عمل را در آغوش بگیرند.
ما نمی توانیم از چالش های شکافی که با آن روبرو هستیم یا دیگر وعده های مبهم را صادر می کنیم ، جلوگیری کنیم. توانایی ما برای تقویت نتایج موفق دانشجویی به آن بستگی دارد.
شکاف آگاهی
در مقاله ای که قبلاً همزمان Forbes هماهنگ بود ، من شکاف آگاهی را به عنوان موضوعی تعریف کردم که در آن دانش آموزان یک کار به اندازه کافی خوب انجام نمی دهند که تعداد بیشماری از مهارت هایی را که از دوره های خود به دست می آورند و فعالیت های برنامه درسی خود را با مهارت هایی که کارفرمایان در سطح ورود به دنبال دارند ، انجام می دهند. استخدام
با این حال ، معاینه دانشجویان کالج نسل اول خود را به تعریف مختصر تر می بخشد.
شکاف آگاهی به سادگی خلیج فارس بین آنچه دانشجویان باید بدانند برای داشتن یک سفر در مقطع کارشناسی ارشد و آنچه می دانند ، می دانند.
این مانع موفقیت در حباب وجود ندارد. در حقیقت ، شکاف آگاهی یک نتیجه طبیعی و مستقیم از شکاف فرصت است. مشارکت مخرب آنها تأثیرات جانبی را تقویت می کند که هر شکاف به صورت جداگانه در دانشجویان نقش دارد.
تفاوت اساسی بین دانشجویان نسل اول و کسانی که نیستند ، در این واقعیت است که دانش آموزان نسل اول به والدینی دسترسی دارند که قبل از آنها با موفقیت در کالج حرکت کرده اند. تقریباً بسیار آشکار است که خاطرنشان کنیم که این تمایز نه تنها به شکاف فرصت کمک می کند بلکه شکاف آگاهی نیز وجود دارد.
این مثال ساده را در نظر بگیرید: کودک خردسال که می خواهد یاد بگیرد چگونه دوچرخه سوار شود. بیشتر ما که این مهارت را از والدین خود (یا یکی دیگر از اعضای خانواده) تسلط داشتیم. اما اگر والدین این کودک نمی دانستند چگونه؟چه کسی این مهارت را آموزش می دهد؟آیا انتظار داریم کودک فقط آن را انتخاب کند و به بهترین ها امیدوار باشد؟
همین منطق به آموزش عالی قابل انتقال است. دانش آموزان نسل اول بر خلاف همسالان خود به طور قابل توجهی محروم هستند.
به عنوان مثال ، آیا یک دانشجوی نسل اول کالج به طور غریزی می داند که پس از اعمال کمک مالی ، منابع خود را برای پرداخت مدرک خود یا هزینه واقعی آموزش و پرورش پیدا می کند؟علاوه بر این ، آیا چنین دانشجویان می دانند که کمک های فدرال وجود دارد یا چگونه می توان آن را درخواست کرد؟
داده ها حاکی از آن است که جواب خیر.
داده های موسسه Pell در سال 2011 نشان می دهد که "54 ٪ از دانشجویان نسل اول از نظر مالی به تنهایی بودند ، در حالی که تنها 27 ٪ از دانشجویان نسل غیر اول مسئولیت مالی کامل برای خود داشتند."
تقریباً 85 ٪ از دانشجویان چهار ساله واجد شرایط کمک مالی فدرال هستند. با وجود این واقعیت ، 20 ٪ از دانشجویان مقطع کارشناسی برای کمک های مالی فدرال درخواست نکردند.
شکاف آگاهی نقش مهمی در این نتیجه دارد. داده های صادر شده توسط وزارت آموزش و پرورش ایالات متحده نشان داد که 44 ٪ از کسانی که به دنبال کمک مالی نبودند ، تصور می کردند که آنها واجد شرایط نیستند ، بنابراین زحمت اعمال آن را ندارند.
داده هایی که این درصد ها را مستقیماً به دانشجویان نسل اول پیوند می دهند یا وجود ندارند یا توسط دولت فدرال آزاد نشده اند. به طور غیرقانونی ، این یک ارتباط آشکار است. والدین دانش آموزان نسل غیر اول احتمالاً می دانند که باید برای کمک درخواست کنند.
شکاف آگاهی همچنین تأثیر منفی بر درک اساسی دانش آموزان نسل اول در مورد کمک های مالی و چه نوع کمک برای کمک به تأمین بودجه آموزش در دسترس است. این عدم دانش با شکاف فرصت تقویت می شود - اگر والدین در مورد مسائل مالی بینش نداشته باشند ، شانس افزایش می یابد که فرزندانشان نیز چنین نخواهند شد.
یک مطالعه در سال 2003 از صندوق Sallie Mae و Harris Interactive نشان داد که 3/4 والدین با درآمد خانوار زیر 25000 دلار نمی توانند بورسیه ها ، کمک های مالی یا وام را به عنوان وسیله ای برای پرداخت هزینه تحصیلات دانشگاهی شناسایی کنند.
همین مطالعه نشان داد که 60 ٪ والدینی که درآمد خانوار آنها زیر 50،000 دلار بوده است ، نیاز به کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه پرداخت هزینه تحصیلات فرزندان خود دارند. برای کسانی که درآمدهای خانگی 75000 دلار و بالاتر دارند ، نیاز به اطلاعات اضافی فقط 37 ٪ کاهش یافته است - اختلاف چشمگیر 23 ٪.
شکاف آگاهی همچنین به بدهی دانشجویی کمک می کند. این بارهای مالی به سرعت در حال افزایش است و همه ما را تحت تأثیر قرار می دهد.
در سال 1993 ، کمتر از نیمی از دانشجویان با تعهدات وام دانشجویی فارغ التحصیل شدند. جدیدترین داده های موجود گزارش می دهد که 68 ٪ از فارغ التحصیلان امروز انجام می دهند. بدهی دانشجویی - 1. 3 تریلیون دلار نشان دهنده بزرگترین دسته بدهی در ایالات متحده است. متوسط فارغ التحصیلان دانشجویی با 37،000 دلار تعهدات بدهی برای بازپرداخت. تقریباً 11 ٪ از وام گیرندگان به طور پیش فرض.
بیشتر ما می دانیم که هزینه های شهریه در حال افزایش است. این هیچ راز نیست. با این حال ، این واقعیت که شکاف آگاهی به تعهدات بدهی فارغ التحصیلان کمک می کند ، کمی پنهان تر است.
در ژوئن سال 2017 ، واشنگتن پست گزارش داد که یک سال اضافی از کالج ، بار متوسط بدهی دانشجو را تقریباً 68153 دلار افزایش می دهد. درک آن به اندازه کافی آسان است. آنچه که درک آن چندان ساده نیست این است: دانشگاه ها و برنامه های کمک مالی فدرال به دانشجویان جدید ارتباط برقرار می کنند که بار تمام وقت در هر ترم یا اعتبار 24 ترم در سال 12 اعتبار است.
کالج هایی که از یک برنامه ترم استفاده می کنند ، معمولاً برای فارغ التحصیلی به 120 اعتبار نیاز دارند. اگر دانشجویان فقط 12 اعتبار در هر ترم تلاش کنند ، فارغ التحصیل شدن در طی چهار سال از نظر ریاضی غیرممکن است. انجام این کار به پنج سال نیاز دارد - 10 ترم حداقل برای فارغ التحصیلی.
فارغ التحصیلی در طی چهار سال نیاز به بار دوره ای از واحدهای 30 ترم در سال دارد. دانش آموزان نسل اول احتمالاً این معما را با هم جمع می کنند. دانش آموزانی که والدین آنها مدرک کسب کرده اند ، این تجربه را دارند که فرزندان خود را به سمت نتیجه یادگیری موفق تر و ارزان تر راهنمایی کنند.
هنگامی که شکاف فرصت با شکاف آگاهی ، توانایی دانش آموز در دستیابی به نتایج یادگیری موفق - و در بودجه ، کاهش می یابد. برای پرداختن به این سر ، به خطر می اندازد ، جوانان کشور ما (و خانواده های آنها) را باور می کند که آموزش عالی نه قابل دستیابی است و نه از نظر مالی.
شکاف دستاورد
شکاف پیشرفت که ارتباط نزدیکی با شکافهای فرصتها و آگاهی دارد، شامل «هر گونه تفاوت قابل توجه و مداوم در عملکرد تحصیلی یا پیشرفت تحصیلی بین گروههای مختلف دانشآموزان است. این نتیجه منطقی و متأسفانه منفی شکاف های فرصت و آگاهی سیستمی و حل نشده است.
مهم است که در اینجا مکث کنیم تا روشن شود که دانش آموزان نسل اول لزوماً دانش آموزان کم درآمد نیز نیستند. آنها دو گروه جمعیتی مجزا هستند که اغلب با هم همپوشانی دارند. متأسفانه، شکاف پیشرفت این معایب دوقلو را تقویت می کند و می تواند توانایی یادگیرنده را برای درک نتایج عملکرد مثبت کاهش دهد.
به طور حکایتی، ما می دانیم که این درست است. با این حال، گزارشی در سال 2011 از مؤسسه Pell که بر کسب مدرک زبان آموزان در شش سال پس از شروع کالج متمرکز بود، به وضوح نشان می دهد که چگونه این موانع دوقلو تأثیر منفی بر نتایج موفقیت آمیز در آموزش عالی دارند.
به عنوان مثال، تحقیقات ثابت می کند که درآمد والدین دانش آموز نقش مهم و مستقیمی در میزان اتمام تحصیل دارد. بنابراین درآمد والدین به یک عامل کمک کننده برای شکاف فرصت و شکاف موفقیت تبدیل می شود.
دانش آموزان والدینی که درآمد خانوارشان تا 29999 دلار است، با شانس زیادی روبرو هستند. در این جمعیت، تنها 16. 3٪ در عرض شش سال مدرک لیسانس می گیرند. 23. 3٪ مدرک کاردانی (یا سایر مدارک تحصیلی) کسب می کنند. 16.٪ هنوز ثبت نام کرده اند. با دلسردی، 44. 4 درصد ترک تحصیل کردند.
دانشآموزانی که از خانوادههایی میآیند که درآمد والدینی در محدوده 30000 تا 59999 دلار دارند تا حدودی به نتایج بهتری دست مییابند. 29. 0٪ در عرض شش سال مدرک لیسانس می گیرند. افزایش 12. 7 درصدی نسبت به همسالان فقیرتر این یادگیرنده. 20. 2٪ مدرک کاردانی (یا سایر مدارک تحصیلی) کسب می کنند. شش سال پس از تحصیل، 16. 7٪ هنوز ثبت نام کرده اند. 34. 1 درصد ترک تحصیل؛کاهش 10. 3 درصدی در ساییدگی.
شکاف دستاورد به طور چشمگیری در محدوده درآمد خانوار 60000 تا 99999 دلار کاهش می یابد. 43. 7٪ کامل در عرض شش سال مدرک لیسانس می گیرند. افزایش 27. 4 درصدی بین نتیجه این جمعیت و نتیجه نمایشی با کمترین درآمد خانوار). 13. 7٪ مدرک کاردانی (یا سایر مدارک تحصیلی) کسب می کنند. 13. 3٪ هنوز ثبت نام کرده اند، در حالی که 29. 3 ترک تحصیل می کنند.
نباید تعجب کرد که یادگیرندگانی که از خانوادههایی با درآمد خانوار 100000 دلار یا بیشتر میآیند به بهترین وجه میآیند. 57 درصد از این دانشجویان در مدت شش سال مدرک کارشناسی را کسب می کنند. این نتیجه نشان دهنده یک جهش قابل توجه 41. 1 درصدی از پایین ترین ردیف دستمزد است! 9. 8٪ مدرک کاردانی (یا سایر مدارک تحصیلی) کسب می کنند. 11. 6 درصد هنوز ثبت نام کرده بودند. 20. 8 درصد نسبتاً ناچیز از تحصیل خارج شدند، که نشان دهنده کاهش چشمگیر 23. 6 درصدی بین آمارهای جمعیتی درآمد خانوار بالا و پایین است!
هنگامی که مؤسسه پل متغیرهای اضافی «دانشجویان نسل اول» و «کم درآمد» را در برابر دادههای خود اعمال کرد، همانطور که نمودار زیر به طور خلاصه نشان میدهد، همه چیز حتی زشتتر شد.
شکاف پیشرفتی که بین یادگیرندگانی که به هر دو بخش دانشآموزان کمدرآمد و نسل اول تعلق دارند و برای آنهایی که هیچ کدام از این دو گروه نیستند، چشمگیر است.
داده ها نشان می دهد که دانش آموزانی که در هر دو طبقه بندی طبقه بندی نشده اند، 43. 1 بیشتر از دانش آموزانی که هم نسل اول و هم کم درآمد هستند، مدرک دریافت می کنند. متأسفانه، دانش آموزان در بخش دوم 23. 5٪ بیشتر احتمال دارد که از دانشگاه خارج شوند.
ما باید برای رسیدگی به شکاف موفقیت سیستمیک بین آنچه دانش آموزان نسل اول به طور متوسط به دست می آورند و آنچه که همسالان آنها انجام می دهند، بیشتر تلاش کنیم. در غیر این صورت نابرابری را تقویت می کند، فرصت ها را کاهش می دهد و توانایی فراگیران را برای بازپرداخت بدهی های آموزشی محدود می کند (به ویژه برای کسانی که کالج را ترک می کنند).
چگونه موفقیت دانشجویی 3. 0 به بستن شکاف ها کمک می کند
همانطور که در مقاله قبلی فوربس اشاره کردم، اکنون وارد دوران موفقیت دانشجویی 3. 0 می شویم. به جای حذف نقاط قوت و نتایجی که در طول دوره گذشته توسعه یافته و به دست آمده اند، یک لایه تاثیرگذار اضافه می کند که به تضمین نتایج مثبت کمک می کند.
سه مولفه سومین تکرار موفقیت دانش آموز را شامل می شود: 1) یادگیری برنامه درسی و هم درسی، 2) ارزیابی، و 3) آمادگی شغلی. در حالی که موفقیت دانشآموز میتواند برای افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، بیایید موافق باشیم که نتایج موفقیتآمیز باید شامل تقویت ارزش آموزش عالی برای دانشجویان و موقعیتیابی فارغالتحصیلان برای یک عمر فرصت باشد.
از طریق دریچه الگوی موفقیت دانشجویی 3. 0، چگونه این مأموریت مشترک تعالی را به انجام برسانیم؟
دانشگاه ایالتی جورجیا یک مثال عالی از چگونگی توانمندسازی انتقال دانشآموزان نسل اول به آموزش عالی با کاهش تأثیرات فرصتها، آگاهی و شکافهای پیشرفت ارائه میدهد. با انجام این کار، توسعه نتایج مثبت برای هر یک از سه مؤلفه موفقیت دانشجویی 3. 0 را برای این دانشجویان تازه وارد تقویت می کند.
از طریق برنامه مشاوره و جهتیابی، به دانشآموزان نسل اول بینشهای انتقادی در مورد نحوه بهینهسازی تجربیات دانشگاهی با اشتراکگذاری شفاف دانش برای کاهش سردرگمی ارائه میدهد. دانشآموزان سال اول شرکتکننده یاد میگیرند که چگونه: شناسایی منابع (برای رفاه تحصیلی، جسمی، ذهنی و عاطفی)، درک اصطلاحات دانشگاهی مرتبط با دانشگاهیان و زندگی دانشجویی، تمرین نحوه استفاده از سیستم ثبت نام آن، و تشخیص ارزشسازه های پشتیبانیهمچنین به وضوح انتظارات خود را از دانش آموزان کنکوری بیان می کند.
ایالت جورجیا نیز هوشمندانه تشخیص می دهد که دانش آموزان نسل اول ممکن است از حمایت والدین و دانش خودی در دسترس همسالان خود برخوردار نباشند. دکتر تیموتی رنیک، معاون پروست در ایالت جورجیا می گوید: "ما اغلب متوجه سیستم حمایت نامرئی دانش آموزانی که والدین یا خواهر و برادرشان در کالج تحصیل کرده اند، نمی افتیم. وقتی مشکلی پیش می آید، یکی از اعضای خانواده کمک می کند تا این دانش آموزان را به مسیر خود برگرداند. ابتدا. دانشآموزان نسل فاقد این نوع حمایتهای شخصی هستند. با استفاده از دادهها برای طراحی و ارائه مداخلات به موقع برای دانشآموزان نسل اول، ایالت جورجیا توانسته است کمبود دانش خانواده را برطرف کند و نتایج متحول کننده بوده است. سال گذشته، دانشجویان سیاهپوست، اسپانیایی، کمدرآمد و نسل اول ما همگی با یا بالاتر از میزان کل دانشجویان فارغالتحصیل شدند و ما بیش از هر کالج یا دانشگاهی در این کشور مدرک لیسانس به دانشجویان سیاهپوست اعطا کردیم. ایالت جورجیا ایالات متحده توانسته است نشان دهد که جمعیت شناسی سرنوشت نیست."
پردیس دیگری که به نیازهای انتقال دانشجویان سال اول به آموزش عالی می پردازد، دانشگاه سالو رجینا است که توسط دکتر باربارا لوموناکو، معاون امور دانشجویی اداره می شود. از نظر دامنه مشابه، این برنامه به دانش آموزان کمک می کند تا ارزش های شخصی، تنوع را کشف کنند و یاد بگیرند که نقاط قوت، استعدادها و علایق را شناسایی کنند. آمادگی شغلی در طول چهار سال تجربه کارشناسی ادغام می شود و برنامه ها به گونه ای طراحی می شوند که مسیر نیازهای رشدی دانش آموز را در هر سال دنبال کنند، در حالی که دانش را برای تضمین موفقیت دانش آموز ارتقا می دهند.
فرصت ، آگاهی و شکاف های دستیابی که دانش آموزان نسل اول تجربه می کنند غیرقابل حل نیستند. آنها مستلزم این هستند که ما مؤسسات آموزش عالی خود را از چارچوب موفقیت دانشجویی 2. 0 به یک مورد که ماهیت 3. 0 دارد ، تکامل دهیم. اگر ما به این روش انجام کارها متعهد شویم ، ما به اطمینان از اینكه ملت ما همیشه سرزمین فرصتی خواهد بود كه در آن هر كسی كه سخت كار كند و به منابع مناسب ارائه شود می تواند مزایای تحرک رو به بالا در آموزش عالی و حرفه آنها را تحقق بخشد. واد
*دانشگاه ایالتی جورجیا و دانشگاه Salve Regina مشتریان Portfolium ، Inc. < pan> فرصت ، آگاهی و شکاف های دستیابی که دانشجویان نسل اول تجربه نمی کنند غیرقابل حل نیستند. آنها مستلزم این هستند که ما مؤسسات آموزش عالی خود را از چارچوب موفقیت دانشجویی 2. 0 به یک مورد که ماهیت 3. 0 دارد ، تکامل دهیم. اگر ما به این روش انجام کارها متعهد شویم ، ما به اطمینان از اینكه ملت ما همیشه سرزمین فرصتی خواهد بود كه در آن هر كسی كه سخت كار كند و به منابع مناسب ارائه شود می تواند مزایای تحرک رو به بالا در آموزش عالی و حرفه آنها را تحقق بخشد. واد